شعر حجاب

ساخت وبلاگ


دوش دیدم خود حکیمی تیز هوش
گفتمش گو حکمتی ای باده نوش
گفت با من پیر دانا از صفا
هر چه خواهی گویمت زین مدعا
گفتمش بر گو تو احوال زنان
تازحکمت گردد این معنا عیان
گفت آنان بر دو وجهند ای سئول
گویمت گر این سخن آری قبول

عده ای تسلیم حق چون بندگان
عده ای هم بنده ابلیسیان
کن رها ابلیسیان را زین مجال
بشنو از آن عابدان تو شرح حال
عبد حقند آن گروه در سیر حق
طالب وصلند و مشتاق فلق
در سلیمی و طهارت چون ملک
در عروج از خاک تا اوج فلک
حق پرست و در شریعت دین مدار
میگسار باده اوصاف یار
پاک همچون شبنم و چون گل لطیف
همچو گل اندر حجاب خود عفیف
دائما پوشیده چون در در صدف
زین نجابت غرق دریای شعف
همچو گوهر در حجاب از چشم دون
در امان از رهزن و قوم زبون
چون ملک پنهان ز اعیان و نظر
همچو سروی در حجاب از پا و سر
آنکه دین دارد کجا عریان شود
کی بساط محفل دیوان شود
آنکه دارد علم و حلم و عقل و دین
کی شود با خود نمایی‌ها قرین
کی برافشاند دو زلف و موی خویش
آنکه دارد رونق از آئین و کیش
کی تن زیبا نماید آشکار
آنکه دارد عقل زیبا در کنار
آنکه در اندیشه دارد صد سخن
کی برون سازد ز جامه جسم و تن
آنکه در جان دارد از خود صد هنر
کی ز زلف و جامه گردد مفتخر
کی شود در کوچه و بازار و شهر
چشم ناپاکان از این زن بهره ور
آنکه دارد روح زیبا چون حریر
کی شود در دام ابلیسان اسیر
زن چو از عرفان و معنا پر شود
در صدف پوشیده همچون در شود
آنکه باشد از حقارت بهره‌ور
می کند زین عقده عریان پا و سر
آنکه در خود عز سلطانی برد
کی نشاط زخم چشمان می خرد
ای زن اندر بزم سلطان شو انیس
تا طلا گردی ز اکسیر نفیس

حجاب برتر...
ما را در سایت حجاب برتر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mohammad hejabebartar بازدید : 117 تاريخ : سه شنبه 13 آبان 1393 ساعت: 6:30